فقط دردش کم باشه ! کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت . همه خستگی روزش را بر سر قلک بیچاره خالی کرد . پولهای خرد را که هنوز با تکه های قلک قاطی بود در جیبش ریخت و با سرعت از خانه خارج شد . وارد مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشید آقا ! یه کمربند می خواستم . آخه ، آخه فردا تولدپدرم هست . . - به به . مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای ، . پسرک چند لحظه به فکر فرو رفت . - فرقی نداره . فقط . ، فقط دردش کم باشه !
داستان کوتاه باشه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش جوجه یکروزه تخمگذار فروش تخم مرغ مقالات ازدواج به سبک شیدایی سبک زندگی سالم دانلودستان اینجا همه چی هست دانلود کده مــاه بــــــانو